آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ ماه ذیالحجه در کنار حج و مناسک آن، ماه ولایت و امامت است و بیشترین صفحات زرین کتاب ولایت در این ماه به رشته تحریر درآمده است؛ از واقعه تاریخساز غدیر تا عید بزرگ مباهله و ماجرای حاتمبخشی امیرالمؤمنین علی (ع) که همگی، شأن و جایگاه و فضایل امیر بیان را بیش از پیش آشکار میکند و راز اینهمه عشق و دلدادگی شیعه به مولایش را فاش میسازد.
بهمناسبت فرارسیدن بیستوچهارم ذیالحجه که در تقویم شیعه مزین به دو واقعه مهم یعنی مباهله و حاتمبخشی امامعلی (ع) در حال رکوع است، با حجتالاسلاموالمسلمین حسین شهامت، استاد حوزه علمیه و عضو شورای جامعةالمصطفی (ص) العالمیه گفتگو کردهایم.
یکی از آیاتی که همه فرقههای مسلمین شأن نزول آن را متعلق بهامیرالمؤمنین (ع) میدانند، آیه ولایت است که میفرماید: «إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ.» از پیامبر (ص) است که فرمودند: علی (ع) در حالت رکوع مشغول نماز بود که سائلی آمد و تقاضایی کرد و امیرالمؤمنین (ع) اشاره کردند که انگشتر مرا از دستم بیرون بیاور. اینجا بود که آیه ولایت در شأن و مقام مولای متقیان علی (ع) نازل شد. علاوه بر این، آیات سوره مبارکه دهر نیز به ماجرای بخشش و انفاق امامعلی (ع) و حضرتزهرا (س) و همراهی نماز و زکات در بیت علوی تصریح دارد.
ما باید بدانیم در مسائل اعتقادی و اخلاقی، چه کسی در رأس قله قرار دارد تا او را الگو قرار دهیم. جامعهای که علی (ع) را بهعنوان الگو بشناسد، طبیعتا آیین حکمرانی در نامه امیرالمؤمنین (ع) به مالکاشتر برای حاکمان ما تجلی پیدا میکند یا نامه امیرالمؤمنین (ع) به امام حسنمجتبی (ع) بهعنوان منشور تربیت، درس زندگی ما میشود؛ اما اگر ما اینها را نشناسیم، از چه کسی باید الهام بگیریم؟ مگر دیگران حرفی برای گفتن دارند؟!
شناخت این حقایق اگرچه دیروز ضروری بود، امروز ضرورت بیشتری دارد؛ چراکه امروز بشر سردرگم و تشنه شناخت فضیلت است. فرهنگ استقامت و مقاومت در فلسطین و لبنان و در ایران در دوران دفاعمقدس و در مقابله با داعش و منافقین برگرفته از فرهنگ علوی و فاطمی است؛ بنابراین امروز ضرورت بیشتری از همه زمانها برای تبیین این حقایق داریم و اتفاقا گوش شنوا نیز برای آنها وجود دارد.
آنها فقط قهرمان میدانهای جنگ نبودند، آنها در ساحت زندگی اجتماعی، سیاسی و خانوادگی مظهر کامل اخلاق الهی بودند. آنها در زندگی بهترین همسرداری و بهترین تربیت فرزند را داشتند و در برخورد اجتماعی مهربانترین و خیرخواهترین برای آحاد بشر بهویژه تهیدستان و نیازمندان بودند. بشر در هیچ زمانی دلسوزی مانند امیرالمؤمنین (ع) و اولاد او را نسبت به خلق خدا سراغ ندارد. اهلبیت (ع) افراد جاهل و نادان را تحمل میکردند و نسبت به افراد فقیر و تهیدست تلاش و کوشش میکردند.
هنوز چاههایی که امیرالمؤمنین (ع) آنها را با زحمت فراوان در شهر مدینه حفاری کردند، آب میدهند و مردم از آنها استفاده میکنند. اهلبیت (ع) معدن فضیلت هستند و ما با الهامگرفتن از آنها دستمان پر خواهد شد. مسلمانان اگر «نهجالبلاغه»، «صحیفه سجادیه» و تفسیر اهلبیت (ع) از قرآن را نداشتند، چیزی برای ارائه نداشتند. مسلمین بهوسیله فرهنگ اهلبیت (ع) بهترین سرمایهها را دارند و باید با زبان امروز برای نسل جوان و نخبگان خود حقایق را بیان کنیم.
اوج آیه را باید در تعبیر «أَنْفُسَنَا» جستوجو کرد که امیرالمؤمنین (ع) را بهعنوان جان پیغمبر (ص) معرفی میکند. البته پیش از آن هم در چند مورد رسول خدا (ص) از علیبنابیطالب (ع) بهعنوان جان خود تعبیر کرده بودند، ازجمله در نزول آیات سوره برائت که قرار شد این آیات توسط یکی از نزدیکان پیامبر (ص) در سرزمین منا آن هم زمانی که ایشان در مدینه حضور داشتند و مکه در دست مشرکین بود، قرائت شود.
اما بر پیامبر (ص) وحی نازل شد که این آیات را هیچکس بهجز خودت یا کسی که از خودت، جان خودت، تجسم و مظهر خودت است، ابلاغ نکند. پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع) را فراخواندند و به وی فرمودند: این آیات را از فلانی بگیر و در منا برای عموم و در جمع مشرکین قرائت کن.
در این میان، آیه مباهله در حد اعلی بر جایگاه والای امیرالمؤمنین (ع) دلالت میکند. از این جهت که بهواسطه آن، این مسئله اثبات میشود که امیرالمؤمنین (ع) امتداد وجود مقدس پیامبر (ص) و همسنخ ایشان از جهت روحی و فکری است. ما درباره هر کسی از عبارت جان من استفاده نمیکنیم، حتی درباره فرزندمان نیز اگر با ما تناسب نداشته باشد، این عبارت را به کار نمیبریم، بلکه برای آن فرزندی که با ما قرابت روحی و فکری دارد و ما خیلی به او دلبستگی داریم و او را بهمنزله روح خویش میدانیم، این تعبیر را به کار میبریم. وقتی ما اینگونه هستیم، پیامبر (ص) و از آن بالاتر خداوند متعال نیز قطعا چنین تعبیری را بیدلیل و بدون استناد لازم به کار نمیبرند.
اگر سخنان پیامبر (ص) درباره امیرالمؤمنین (ع) را بررسی کنیم، نفس پیامبربودن را اثبات میکند و از دغدغههایی که پیامبر (ص) نسبت به امیرالمؤمنین (ع) و پیشبینیهایی که از شهادت و مظلومیت ایشان داشتند، جایگاه والا و بیبدیل امیرالمؤمنین (ع) را درمییابیم؛ جایگاهی که بهزیبایی در آیه مباهله بیان شده و حقیقت و عظمت آن وجود نورانی را برای تاریخ آشکار کرده است.
آیه مباهله چند ویژگی اعتقادی شیعه را برجسته میکند؛ نخست اعتقاد و باور خاص ما به جایگاه حضرتزهرا (س) است، وقتی تصریح میکند «نِسَاءَنَا» که منظور از آن فقط وجود مقدس حضرتفاطمه (س) است. از میان زنان وابسته به پیامبر (ص) فقط آن یگانه بانوی عالم از جهت فکری، اعتقادی و اخلاقی در بالاترین سطح قرار داشتند؛ علاوه بر این، هیچکدام از همسران رسول خدا (ص) هم ادعای حضور در آن جمع را نداشته است.
حقیقت دیگری که در آیه مباهله با تعبیر «أَبناءَنَا» بیان میشود، درباره اولاد پیامبر (ص) است. این درحالی است که فرقههای انحرافی مدعی بودند فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند و فرزندان دختران ما فرزندان قبایل دیگر محسوب میشوند. پیامبر (ص) در روز مباهله حسنین (ع) را که نوههای دختری ایشان بودند، همراه خود بردند و آنها را فرزندان خود معرفی کردند که در آیه هم این تصریح شده است. این مهم استمرار نبوت و نسل رسولخاتم (ص) بهواسطه ائمه (ع) از نسل حضرتزهرا (س) را بیان میکند.
آیه مباهله از این منظر در طول تاریخ اسلام مورد استدلال اهلبیت (ع) بوده است و در عرصههای مختلف برای دفاع از حقانیت خود به آن استناد کردهاند. چنانکه امامحسنمجتبی (ع) در مقابل معاویه به این آیه استناد کردند. سیدالشهدا (ع) نیز در روز عاشورا به این آیه استناد داشتند و سایر ائمه (ع) نیز به این آیه در رابطه با مقام و منزلت اهلبیت (ع) استدلال کردهاند.
پیامبر اکرم (ص) برای اثبات حقیقت دین اسلام و دعوت خود، هم با مشرکان و هم با اهل کتاب مواجه بودند و از روشهای مختلف استفاده و متناسب با موضوعات مطروحه استدلالهای قرآنی را مطرح میکردند. طبیعتا در این مسیر با یهود، نصارا و مشرکان نیز مواجهه داشتند. درباره اهل کتاب بهخاطر آنکه آنها اعتقاد اجمالی به خداوند و کتاب و انبیا داشتند، نوع گفتمان پیامبر (ص) با آنها متفاوت بود.
حضرت رسول (ص) در رابطه با مسیحیها ملایمتر بودند. مباهله در اصطلاح بهمعناى نفرینکردن دو نفر یا دو گروه علیه یکدیگر است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت سخن پیامبر (ص) را درباره یگانگى آفریدگار و کیفیت ولادت حضرت عیسی (ع) و ولادت ایشان بدون داشتن پدر همچون حضرت آدم (ع)، نپذیرفتند، خداوند به پیامبر (ص) دستور داد که آنها را به مباهله دعوت کند تا هر گروه که دروغ میگوید، مورد خشم خدا واقع شود.
بر اساس روایات پرشمار شیعه و سنى، رسول خدا (ص) در صبح روز مقرر درحالىکه امامحسن (ع) و امامحسین (ع) را همراه داشتند و حضرتفاطمه (س) و امامعلى (ع) پشتسر حضرت رسول (ص) حرکت مىکردند، به محل تعیینشده رفتند. آنها دیدند رسولخدا (ص) عزیزترین عزیزان خود را به صحنه آورده است، مضطرب شدند و گفتند اگر اینها دست به آسمان بالا ببرند و نفرین کنند، مدینه زیرورو میشود. برای همین هم از مباهله منصرف شدند و پذیرفتند با پرداخت جزیه در سایه امنیت حکومت اسلامی زندگی کنند. در پی این واقعه آیه مشهور به مباهله که برگ زرین دیگری در فضایل امیرالمؤمنین (ع) و اهلبیت (ع) است، نازل شد.